بهار که بازمی گردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم میخواست باور کنم
بهار هم یک انسان است
به این اُمید که
بیاید و برایم اشکی بریزد
وقتی میبیند
تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گلها و برگهای سبز هم
دوباره بازنمیگردند
گلهای دیگری میآیند
و برگهای سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره
تکرار نمیشود
چراکه هر چیزی واقعی است.
((فرناندو پسوا))
ترجمه ی حسین منصوری
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: فرناندو پسوا , اشعار شاعران خارجی , کانال ادبی در یوتوب , شعرکده
اگر من در اين دنيا نباشم
دنيا همان دنيا نخواهد بود
چون يك نفر كم مى شود
((فرناندو پسوا))
ترجمه: سينا كمال آبادى
برچسب ها: فرناندو پسوا , کانال شعر ترجمه , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان
در دقایق تیره تارم
هنگامکه کسی در من نیست
همه مه است
همه دیوارهاییست
که همهجا تنها میراث زندگیست
یکدم اگر دیده بگشایم
از آنجا که در خود خفتهام
دورادورْ کرانهای میبینم،
که طلوع
که غروب
در آن میگذرد..
باز زنده میشوم، هستم و میدانم
و حتا اگر آن بُرون
خودْ وهمی باشد
که در دروناش فراموش میکنم
دیگر هیچ نمیخواهم هیچ نمیجویم
تنها قلبام را
به او میسپارم
((فرناندو پسوا))
برچسب ها: فرناندو پسوا , اشعار فرناندو پسوا , اشعار شاعران خارجی , شعر کوتاه
بیا ای شب دیرینه...
بیا، مثل موج
بیا، سبک
بیا کاملن تنها، با تشریفات، با دستهای آویخته
بیا و کوهستانهای دوردست را زیر پای درختان به هم فشرده جا بگذار
مغشوش در سرزمینی، که هر زمینی میبینم از آن توست
از کوهستان حجم واحدی بساز با بدنت
تمام ناجوریهایی که از دور به چشمم میﺁیند را پاک کن
همهی راههایی که آنجا بالا میروند
همهی تنوع درختانی که در دوردست یک سبز ژرف تاریک میشوند
همهی خانههای سفید با غبار دودکشهایشان درمیان درختان
و فقط یک روشنی باقی بگذار، یک روشنی دیگر، و باز یکی دیگر
در پهنهای مهﺁلود و از هم گسیختهای مغشوش
در پهنهای که مخفی کردنش در آنی غیر ممکن است.
((فرناندو پسوا))
برچسب ها: فرناندو پسوا , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر ناب
.: Weblog Themes By Pichak :.