يک شب بيا حوالی چشمم قدم بزن
آرامش تمام جهان را بهم بزن
با دست های نرگسی ات بخت باغ را
لای نگاه ناز کبوتر رقم بزن
چشمت تمام شعر مرا دست برده است
با پلک خود به روی غزل ها قلم بزن
نه بی خيال عالم و آدم شبيه موج
بر اوج قلــه هـای مصمم عَلَم بزن
با اشک روی فاصله ها خط بکش برو
پشت سرت به آينه ها رنگ غم بزن
فکری بحال غربت من کن تو بعد از اين
اصلن بيا زمين و زمان را بهم بزن
((جابر ترمک))
برچسب ها: اشعار امام زمان , عاشقان امام زمان , جابر ترمک , اشعار جابر ترمک
نه سلامی نه عليکی ، نه سوالی نه جوابی
منم آن تشنه ی تو منتظر ِجرعه ی آبی
کِی می آيد که بيايی به سر وعده ی باران
آتش ِ دوری ات ای ابر ! شده رنج و عذابی
ماه ِ شب های منی ؛ گوشه ی ايوان ِخيالم
مانده ام چشم به راهت که بر اين کوچه بتابی
هرچه بيدار نشستم که تو را هيچ نديدم
کاش می شد که تو را ديد شبی در دل ِ خوابی
خوش به حالش که گذارش به تو افتاده و مويت
که نسيم سحری دارد عجب بوی گلابی !
((محمدرضا سليمی))
برچسب ها: اشعار محمدرضا سليمی , شعر امام زمان , شعر مذهبی , عاشقان امام زمان
بی تو مولا چه چاره کنیم ، دیده غرق ستاره کنیم
سوخته در آتش غم هجر،سینه را پُر شراره کنیم
غیر هجر تو در همه حال ، نَبُوَد غصّه ای و مَلال
ما برای زمان وصال ، لحظه ها را شماره کنیم
در جهان گناه و نفاق، طاقت ما ز غم شده طاق
حق بده بی قرارِ فراق،گریبان چاک و پاره کنیم
لحظه ای چون نسیم سحر،از دل جمع ما بگذر
تا به شوق و به دیده ی تر، ماه رویت نظاره کنیم
روز و شبها گذشته ولی ، نشدی آشکار و جلی
بگو با ما مهدی علی ، بی تو مولا چه چاره کنیم
((حمیدرضا گلرخی))
برچسب ها: اشعار حمیدرضا گلرخی , شعر انتظار , عاشقان امام زمان , شعر امام زمان
.: Weblog Themes By Pichak :.