نوشتن بهانه است .
این دوری مدام است
که آدم را پشت میز می کشاند
و این دلتنگی
که سالهاست دست از سر ما برنمی دارد .
و من که بیشتر از همیشه راه رفته ام
بیشتر از همیشه خسته ام .
نگاه کن !
هیچ بارانی حال دنیا را خوب نکرد
و هیچ جاده ای
مسیر را نشانمان نداد .
این ابتدای " تنهایی " است ....
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
خواستم ، اما نتواستم
و تو باید بدانی
چه دردی ست ، که بخواهی ،
اما نتوانی ....
یادت ، لکه ی غروبی ست
چسبیده به دیوار زندگی ام .
کجا بروم،
که درمنی و اینهمه از من جدا
کجا بروم
که غروب را با تو تقسیم کنم
که روشن شود
دریچه های قلبم از هجوم اینهمه تاریکی ....
باور کن خواستم
اما نشد ....
تو در کجای دلم نشسته ای
که این گونه خواب از پلک هایم دور می شود ...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
رد پای رفته را
برف تازه می پوشاند .
تو در منی؛
و هیچ کس نمی داند ،
چند زمستان با تو قدم زده ام ...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
تمام ِ من
چمدانی است که در آن
یک تکه ماه
و یک مشت ستاره دارم .
از مسیر های همیشه ناگزیر
و تونل های بین راه
عبور می کنم .
یک کاسه آب پشت سرم بریز
تا جیب هایم بوی علفِ تازه بگیرد .
می خواهم به تپه ها برسم
به دشت هایی که دست های پدرم را می شناسند
به قورباغه هایی
که آوازشان ابتدای خواب شالیزار است
هنگام غروب
به هر گنجشکی که می رسم
چشمهایم را می بخشم .
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
می دانم
حالا که رفته ای ،
هیچ اتفاقی انتظار را معنا نمی کند .
زمان به شکل احمقانه ای
برایم بی تفاوت است .
نبودنت را
قدم می زنم
می نشینم
قدم می زنم
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
این روزها
روحی خسته
در من راه می رود ,
و کلید تنهائیم را
روی هر دری می چرخانم,
قفل می شود ...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
نمی توانی بگویی
دوستت نداشته باشم .
خواستنت
مثل باران های بی موقع شمال است .
به همان اندازه پیش بینی نشده
به همان اندازه لطیف ...
آرامتر برو
فصل ها را به هم ریخته ای .
پاییز امسال طولانی است ...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعرکده
شب
هر چقدر هم که سیاه باشد
تنهایی ام را نمی پوشاند
دلتنگی
از گوشه هایش
بیرون می زند...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر ناب , شعر جدایی
دلتنگی
تصویر زنی است خسته
که خورشید
از حاشیه ی چشمانش
غروب کرده است...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , کانال شعر , جملات دلتنگی
زمان
اتفاقی نبود که بتواند
ما را از هم جدا کند؛
ما خود به دنبال رویاهایمان رفتیم.
باران های بی موقع،
فقط خدا حافظی را سخت تر می کند...
((صدیقه جعفری))
برچسب ها: صدیقه جعفری , اشعار صدیقه جعفری , شعر خداحافظی , شعر کوتاه
.: Weblog Themes By Pichak :.