هرشب
از سقف خیالم تُ می چکی...
و این عاشقانه ترین بارش دنیاست
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
می دانم
که درمان این همه درد
شعر نیست
تویی
تو...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
کِی
کجا؟
دست به
کُدام
خاطره ای بُرده ای؟
که من اینجا
اشک
در چشمانم حلقه میزند...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
عاشقی
به سن و سال ربطی نداره
هر وقت
که ببینیش
دلت یهو میریزه،قلبت تند تند میزنه دستات یخ میکنه
و تازه می فهمی
خواستنش
دوست داشتنش
یه عمره توی وجودتِ
و دلت می خواد همون لحظه
چشمات رو ببندی وبگیریش به بغل
کاری که
همون نگاه اول باید انجام می دادی والان
شده حسرت
عاشقی
یعنی همین خواستن های بیشمار
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
تو خودتَ که فراموش
نَشدی «هیچ»
من تمام شب بخیر های
گذشته راکه برایم ارسال میکردی
هر شب نگاه می کنم تا خوابم برود.....
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
این هوا را ...
نمی خواهم
جز برای با تو قدم زدن
غیر از این باشد
نوشِ جانِ دیگران
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
در عشق تو
جان می دهم
جز این از عاشق هیچ انتظاری نیست
اما
کاش
تو هم
یکبار برای من تب می کردی...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعر کوتاه
راستی...
اگر گاهی خیالت به خیال ما گره خورد
یادِ پاییزی که دارد
تمام می شود بیافت ...
روزهایش ،
به تنهایی گذشت
دل به آمدن بسپار
که زمستان در راه هست.
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شعرکده , شاعرانه مژگان بوربور
قدم زدن زیر بارون
کنار دریا
صدای موج های عاشق
کنار بگذاریم
چترهایمان را
دست مرا بگیری
با زمزمه ای در گوشم!
که ...
دوستت دارم ، تو جان منی
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
راهی نشان بده
خسته ام
از این همه کلافه گی
راهی که
مقصدش
آغوش توست...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعر آغوش
خیره ام
به برگی زرد
نشسته بر نیمکت تنهایی
یاد دارم
قول دادی فصل عاشقی برگ ها
قدم خواهیم زد
دلتنگی هامان را
راستی
من هنوز در انتظارم
هنوز....
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
درتمام شعر هایم
می خواهم در آغوش بکشم تورا
دیگر واژه ها هم
برای دوست داشتن
تو کم آوردند....
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
بیا قدم
زدن هایمان
را دوباره تکرار کنیم
این خیابان
هم دلتنگ توست...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شاعرانه مژگان بوربور , شعرکده
صدایت را میخوام
که دائم بگویی
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم...
((مژگان بوربور))
برچسب ها: مژگان بوربور , اشعار مژگان بوربور , شعرکده , شاعرانه مژگان بوربور
.: Weblog Themes By Pichak :.