
و روزهاست
روزهای بارانی
که سایه ام
تهمت یک شباهت است
به چهره ای که آینه قاب میکند
به طرحی که سال ها
پیش از من
پیش از تو
اتفاق افتاده بود
((سمیرا هاشمی))
برچسب ها: سمیرا هاشمی , اشعار سمیرا هاشمی , شعر زن , شعر کوتاه

چیزی درون توست
که به وقت ِ روز زمان را
جلو میبرد
عشق میشود گاهی
و گاهی هرگزِ عشق
من اما
طوفان مهیبی ام
که فقط
حال و هوای چند خط شعر را
به هم میریزم
((سمیرا هاشمی))
برچسب ها: سمیرا هاشمی , اشعار سمیرا هاشمی , شعر کوتاه , شعر ناب

زن
غذایش را خورد
بلند شد و رفت
گارسون ها
به سمت میز دویدند
تا هر یک
سهم بوسه خود را
از ظرفی بردارند!
((سمیرا هاشمی))
برچسب ها: سمیرا هاشمی , اشعار سمیرا هاشمی , شعر کوتاه , شعرکده

این درد
که میآید از لب های من
باقی ماندهی شبیست
که صبح با تو به کوچه میرود
سفر جز رفتن از تو
و آمدن تا من نیست
کوچه برای
این همه درد و اشک
کوچک است
((سمیرا هاشمی))
برچسب ها: سمیرا هاشمی , اشعار سمیرا هاشمی , شعر درد , شعر ناب

چشم های این زن همیشه سرخ است
و گلویش
زمین حاصلخیز کشاورزان ساده دل
انگار جایی کسی
انارها را اشتباهی بوسیده
انگار جایی کسی
بغضها را اشتباهی کاشته
میدان جنگی ست دل این زن
وقتی دهانش بوی گندم سوخته میدهد
و چشم هایش بار انار دارد
((سمیرا هاشمی))
برچسب ها: سمیرا هاشمی , اشعار سمیرا هاشمی , شعر زن , شعر کوتاه
.: Weblog Themes By Pichak :.

























