اصلا به روی خودت نیاور
که هیچ چیز نمانده بینمان...
بی هوا از راه برس!
مرا در آغوش بگیر
بگذار جان بگیرم
بگذار بر سر زبان ها بیفتد
یک نفر بدون این که پیامبر شود
معجزه کرد...
((عاطفه محمدپور))
برچسب ها: عاطفه محمدپور , اشعار عاطفه محمدپور , شعر گرافی , شعر نوشته
نبضم ضعیف میزند
و چشمانم آرام آرام
می رقصند به این ساز
می دانم این آواز
طنین زندگی دارد
و سحرگاهی مرا
راها خواهد ساخت
از این کابوس بی پایان
شبی خواهم رفت
و دست هایم جا خواهد ماند
لابه لای خاطرتی
که هرشب معرکه می گیرند
من اما شبی
پا از این معرکه
بیرون خواهم کشید ...
((عاطفه محمدپور))
برچسب ها: عاطفه محمدپور , اشعار عاطفه محمدپور , شاعرانه عاطفه محمدپور
عشق را
گل های معتاد
پشت پنجره می فهمند
آن ها سخت
عاشق
مردی بودند
که بغضش را
در پک های سیگارش می ریخت ....
((عاطفه محمدپور))
برچسب ها: عاطفه محمدپور , اشعار عاطفه محمدپور , شاعرانه عاطفه محمدپور
.: Weblog Themes By Pichak :.