طعم تلخ سقوط آزاد را
روزی چشیدم،
که دستت از روی شانه ام سر خورد.
((سمیه فرخنده پی))
برچسب ها: سمیه فرخنده پی , اشعار سمیه فرخنده پی , شعر سقوط , عکس های عاشقانه
دست در جیب زمین
قدم های نرفته ام را
به ته کفش هایم می چسبانم.
می چرخم و می چرخانمش
تا بالا بیاوریم
من، دریای سرخ را
زمین ،
استخوان های گیر کرده در گلویش را.
اینجا یکی هست
تا با زندگی اش قیامت به پا کند.
((سمیه فرخنده پی))
برچسب ها: سمیه فرخنده پی , اشعار سمیه فرخنده پی , شعر ناب , شعر کوتاه
اینجا که من ایستاده ام
زمین به دور آدم ها می چرخد
و خورشید،
از شکاف لب های دختری طلوع می کند؛
که تاریکی هر شب
میان دست های پدرش برهنه می شود.
اینجا که من ایستاده ام
زخم ها به دور خود پینه می بندند.
صداها با هُرم هر آه،
چکش خوار می شوند.
کسی صدای فریاد را از صدای گلوله
تشخیص نمی دهد.
اینجا که من ایستاده ام
طاقت های از کف بریده ی آدم ها
به قیمت تنها یک جرعه آبرو
به حراج می رسد.
اینجا که من ایستاده ام
همسایه ی مرگم ؛
ولی هر روز
زندگی را در باغچه می کارم
((سمیه فرخنده پی))
برچسب ها: سمیه فرخنده پی , اشعار سمیه فرخنده پی , شعر ناب , شاعرانه های باد
راه که می روم
خیابان با من قدم می زند.
کمر تمام پنجره ها
زیر سنگینی نگاهم خم میشود.
سر که می چرخانم
سقوط میکنند
یک به یک پرندگان از بام افکارم
من کجای این دور برگردان
به تو خواهم رسید
اولین تصادف
بعد از مرگ کدام خاطره.
((سمیه فرخنده پی))
برچسب ها: سمیه فرخنده پی , اشعار سمیه فرخنده پی , شعرکده , کافه شعر
.: Weblog Themes By Pichak :.