
گفتی چرا؟ سکوت من اما چرا نداشت
مانند بغض من که شکست و صدا نداشت
ديدم که واژه ها همه در انحصار توست
گشتم تمام حافظه را يک هجا نداشت
می خواستی تمام دلم را بيان کنم
می خواستم ولی نفسم اتکا نداشت
آن گونه مات و مسخ تو بودم که ساعتم
حتی خبر ز کم شدن لحظه ها نداشت
گفتی تمام شد و نشد باورم شود
آخر دلت خبر ز دلم داشت يا نداشت
فرق سکوت و حرف همين است خوب من
حرف تو ته کشيد و سکوت انتها نداشت
((رضوان امام دادی))
برچسب ها: رضوان امام دادی , اشعار رضوان امام دادی , غزلسرا , شعر ناب
تاريخ : یکشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۵ | 3:40 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























