چون دیگر آیندهای ندارند
از گذشته حرف میزنند.
وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد
برمیگردیم و راهی را که دویدهایم،
اندازه میگیریم.
از کتابِ میرا
((کریستوفر فرانک))
ترجمه: لیلی گلستان
برچسب ها: کریستوفر فرانک , شعر گذشته , شعر آینده , مینیمال هایی برای زندگی
نمیدانم چه قدر وقت لازم است
تا دیگران دردی را که
در زیر نقاب خندان من وجود دارد، کشف کنند
((کریستوفر فرانک))
برچسب ها: کریستوفر فرانک , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر کده
به تو یاد خواهند داد
که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی
یاد خواهند داد که مثل بدبختها به دیوار بچسبی
یاد خواهند داد
که به پای رفقایت بیفتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی
از کتاب میرا
((کریستوفر فرانک | ترجمه: لیلی گلستان))
برچسب ها: کریستوفر فرانک , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعرکده
.: Weblog Themes By Pichak :.