
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
من نای خوش نوایم و خاموشم ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و طوفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم
((هوشنگ ابتهاج))
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
ز تشنه کامیِ خود آب میخورد دل من
کویر سوختهجان، منّت بهارش نیست...
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمهی عشق نهان من و توست
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
گفتمش
شیرین ترین آواز چیست ؟
چشم غمکینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه
افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
ناله زنجیرها بر دست من
گفتمش
آنگه که از هم بگسلند
خنده تلخی به لب آورد و گفت
آرزویی دلکش است اما دریغ
بخت شورم ره برین امید بست
و آن طلایی زورق خورشید را
صخره های ساحل مغرب شکست
من به خود لرزیدن
از دردی که تلخ
در دل من با دل او می گریست
گفتمش
بنگر در این دریای کور
چشم هر اختر چراغ زورقی ست
سر به سوی آسمان برداشت گفت
چشم هر اختر چراغ زورقی ست
لیکن این شب نیز دریا یی ست ژرف
ای دریغا ش یروان ! کز نیمه راه
می کشد افسون شب در
خواب شان
گفتمش
فانوس ماه
می دهد از چشم بیداری نشان
گفت
اما در شبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمی آید به گوش
گفتمش
اما دل من می تپد
گوش کن اینک صدای پای دوست
گفت
ای افسوس در این دام مرگ
باز صید تازه ای را می برند
این صدای پای اوست
گریه ای افتاد در من بی امان
در میان اشک ها پرسیدمش
خوش ترین لبخند چیست ؟
شعله ای در چشم تارکش شکفت
جوش خونن در گونهاش آتش فشاند
گفت
لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
من ز جا برخاستم
بوسیدمش
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد!
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
هوای روی تو دارم، نمیگذارندم!
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم ...
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه

-
در چنین شبهای بیفریادرس
روزِ خوش در خواب باید دید و بس
((هوشنگ ابتهاج))
-
👇👇👇
برچسب ها: هوشنگ ابتهاج , اشعار هوشنگ ابتهاج , درگذشت هوشنگ ابتهاج , ه الف سایه
.: Weblog Themes By Pichak :.

























