از جان جدا شده
چون آبی که از چشم
و مویی که از سر فرو میریزد
که مرا هرگز ندید
و تظاهر کرد
به تماشا
به سوگند
که از یاد نمی برم
من
در آخر اسمم
من
آی ابتدای صدا کردن
و پاسخی نشنیدن
مرا بخوان:
سارای
ای سر رفته از حوصله اساطیر
مغروقه آرپا
که آب زندگی ام را برد
و بهتر که برد
مرگ
بهتر است از باختن
در چشم های تو .
((سارا متقی))
برچسب ها: سارا متقی , اشعار سارا متقی , شعر سارا , شعر چشم تو
تاريخ : دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ | 1:57 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.