
بر گرد ، ای پرنده رنجیده ، بازگرد
باز آ که خلوت دل من آشیان توست
در راه ، در گذر
در خانه , در اتاق
هر سو نشان توست
با چلچراغ یاد تو نورانی ام هنوز
پنداشتی که نور تو خاموش میشود ؟
پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد ؟
و آن عشق پایدار فراموش میشود ؟
نه , ای امید من
دیوانه ی توام
افسونگر منی
هر جا , به هر زمان
در خاطر منی
((مهدی سهیلی))
برچسب ها: مهدی سهیلی , شعر آشیان , شعر خلوت , شعر تنهایی

بیزارم از گذر پوچ سال و عید..
در من اگر اثر به تکامل نمیکند،
حوِّل به حال و احسن احوال، بیخود است
وقتی مرا دچار تحوّل نمیکند؛
بعد از تو در سکوتم و خوشسرزبانیام
پیش کسی به قدر خودت گل نمیکند
میمیرم از فشار گلوگیر رفتنت
این حلقه را وجود کسی شل نمیکند،
گفتم که بعد خود به چه کس میسپاریام؟؟
گفتی: کسی خرابه چپاول نمیکند!
وقتی گذشتم از تو شنیدم که هیچکس،
خود را برای رهگذران پل نمیکند...
من مفت میدهم همهی عمر بی تو را
عاقل بر این حراج تامّل نمیکند
یا میروم به خلوت خود، یا خودت بیا
من را کسی پس از تو تحمّل نمیکند؛
((مریم صفری))
برچسب ها: مریم صفری , اشعار مریم صفری , غزلسرا , شعر خلوت
.: Weblog Themes By Pichak :.
























