راه دوری نمی رود
چرخی می زند حوالی شانه هایت
نفسی تازه می کند دور موهایت
و دوباره در آغوش تو می افتد
سیاره که اهلی شد
از این مدار خارج نمی شود
روی ماهت را می بوسد و باز
دورت می گردد
دلکم اهل همین منظومه است
بوسه ای نثارش کنی
راه دوری نمی رود
((ساغر شفیعی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: ساغر شفیعی , اشعار ساغر شفیعی , شعرکده , شاعرانه ساغر شفیعی
اسم من از زبان تو شنیدنی تر
دیدنی تر
حروف، کشیده تر
بلندبالاتر
کرشمهُ نستعلیق در کمرگاه
خرام قلم در قدم ها
به نامم مباهات می کنم
وقتی صدایم می زنی
ساغر ، بلور می شود و
نور، در دایرهُ حروف
شکسته می شود
تابلوی خوشنویسی می شود نامم
نسخهُ قدیمی خطی
که هنوز
تا هماره
به کار شفای دل بی قرار می آید
قلم به دست بگیر و
بوی مرکب بپیچان
آواز قلم در کشیدگی سین
اثر دیگری بیافرین
مرا به نام صدا کن
((ساغر شفیعی))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: ساغر شفیعی , اشعار ساغر شفیعی , شعرکده , شاعرانه ساغر شفیعی
.: Weblog Themes By Pichak :.