آهسته
آهسته بادهای شرجیِ مرطوب
او خفته بر ساقه ی کوکب ها،
پَرِ مژگانش
مرزه ها روییده است،
من پنهان
پشت درختان
در باد،
سُریدنِ پوستش را
بَر علف می نگرم،
آهسته
آهسته بادهای شرجیِ مرطوب
اگر بیدار شود
آن گره افتد به ابروانِ طلا
همچون بندِ لحیمِ النگویی
یکی از ده جفت،
گویی جاده یی باستانی
مسدود گردد
به ریزش سنگ ها
و صخره ها
((زهرا زمان))
برچسب ها: زهرا زمان , اشعار زهرا زمان , شعر کوتاه , شاعرانه زهرا زمان
همچون کسی که برابر ِ حادثه ای
درون ِ تو ایستاده ام هنوز،
"دوستت دارم" و گویی شاخه ای سپید
به دهان می برم
تو اما اشتیاقی داری
به قدر نگهداری ِ یک گلدان...
((زهرا زمان))
برچسب ها: زهرا زمان , اشعار زهرا زمان , شعر کوتاه , شاعرانه زهرا زمان
زیبا
همچون ناسزا درشت است
بر من می بندی چون دروغ
به یک کودک!
تلألو نام ها را دارد
ملال کوپه های قطار بر تپه ها
که چون راه های تنفسی
باریک اند
((زهرا زمان))
برچسب ها: زهرا زمان , اشعار زهرا زمان , شعر کوتاه , شاعرانه زهرا زمان
.: Weblog Themes By Pichak :.