و من
آخرین بازمانده ی پاییزم
خلاصه ی
تمام برگریزان های شاعرانه
وقتی هر غروب
کلاغ های شهر
آمدنت را قار قار می کنند
و من شعر می کنم
همه ی اشیایی را
که با شمیم تنت عاشق می شوند
گاهی پیراهن چهارخانه ات
پشت شیشه های مات می گرید
و من دست خواب های گرمم را می گیرم
تا آخرین نشانی ات را
در رویای شبانه ام جستجو کنم
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋
برچسب ها: نفس موسوی , شعر پاییز , اشعار پاییزی , اشعار نفس موسوی
تاريخ : یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ | 0:45 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
پاییز نه فصلِ دل دادگیست
و نه فصلِ تنهایی!
پاییز منحصراً زنی تنهاست که
در امتدادِ کوچه پس کوچه های
نارنجی رنگِ خیالَش قدم بر میدارد...
((محیا کاربخش))
برچسب ها: محیا کاربخش , اشعار پاییزی , شعرکده , شاعرانه
تاريخ : پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۸ | 1:36 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.