چرا از عود
که آهسته میمیرد و عمود
نمی پرسی
هیچی که از تنش
بیرون می رود
روح است
یا دود ؟
-
((هستی محمودوند))
برچسب ها: هستی محمودوند , اشعار هستی محمودوند , شعر کوتاه , شعرکده
از رودخونه عکس گرفتیم
جریان آب بیحرکت شد
وایساد باد؛ خیره به دوربین!
قورقورِ قورباغهها قطـ(ـع) شد
قلّابو پرت… [روی هوا موند]
ماهیگیری که داشت توو قایق…
قبل از ازشیهعکسبگیریم
لپاشو سرخ کرد شقایق
از چنـ(ـد)تا از درختای میوه
که جمـ(ـع) شدن، یه گوشه؛ به ترتیب
یه عکس دستهجمعی گرفتیم
سه، دو، یـ… [قبل اینکه بگن: سیب!]
از گیجیِ طناب و یه چوپون
با یه کت قدیمیِ راهراه…
از سرنوشت خالیِ سطلی
که موند، تا همیشه، لب چاه
از یه کلاغِ خستهی توو مه
که خواببهخواب رفت روی سیم…
تا هرجا چشم کار نمیکرد
رفتیم و با هم عکس گرفتیم:
رو شاخههای سبز چنارا
چنـ(ـد)تا پرستو بیصدا خوندن
رو تپه؛ گوسفندای ساکن
توو یه چرا؟ی دائمی موندن
توو ده؛ یه کارگر تا ابد موند
در حالِ، رو زمین، زدنِ شخم…
توو لونه؛ جوجههای یه گنجشک
بیرون دیگه نیومدن از تخم
تابید نورِ تُندِ فلاش و
آفتابگردون اینوری چرخید!
دوربینو سمت بالا گرفتیم؛
دزدید و بست چشماشو خورشید
شد شکل رفتهرفته یه دوربین
تصمیم دستهجمعیِ ابرا
زد رعدوبرق و عکس گرفت از
بیحرکتیِ تا ابدِ ما
((هستی محمودوند))
👇👇👇
برچسب ها: هستی محمودوند , اشعار هستی محمودوند , غزلسرا , شعرکده
خوابم نمیبرد به تو، از میپَرَد پُر است
بين من و تو پنجرهای نيست؛ آجر است
باران گرفته -بیتو- مرا پشتِ پنجره
باران شبيه ريمل درحال شرشر است
عاشق شدن برای شبيهِ كسی به من
دردی كه غيرقابل -حتّی- تصور است
مردی که از تو غرق شده زير گريههاش
ماهِ شبچهاردهم زير چادر اسـت
[بيمار خسته هی اساماس میزند به شب
مرفين شبيه بوسهی آقای دكتر است]
بالا می آورد دل و دلتنگیِ مرا
چيزی شبيهِ -توی گلويم- آسانسور است
مثل زمين ِ منتظر ضربههای خيش
قلبم مسير آمد و رفتِ تراكتور است
زل میزنی به سقف اتاقی بدون سقف
از روشنی گرفته و از شب «دلـ»ـت «ـخور» است
زل میزند به اينهمه دوری دو چشم خيس
كه كادوی تولد آقـایدكتر اسـت
خوابم نمی...رسد به تهِ قصه اين كلاغ
آغوشت آشيانهترين شکلِ خُرخُر است
((هستی محمودوند))
👇👇👇
برچسب ها: هستی محمودوند , اشعار هستی محمودوند , غزلسرا , شعر مرفین
.: Weblog Themes By Pichak :.