شعر های باران خورده ....

از آن رازها باشم

که توی یک مهمانی زنانه

-عصرانه ای به صرف چای و شیرینی-

هی بخواهد از من بگوید

و هی لبش را گاز بگیرد!

-
((زانیار برور))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

امسال تو را داشتم ..

می شود امسال را تحویل ندهم ؟

((زانیار برور))

هرگزترین کار دنیا برای من

بازگشتن به گذشته است …

من دیگر نمی توانم

جز عشقی دیوانه وار

به تو احساسی داشته باشم

-
((زانیار برور))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh

با اینکه آدم خوشبختی نیستم

اما در این لحظه

-بی جهت-

عمیقا احساس خوشحالی می کنم

مثلا فرض کن

انتهای مکالمه ی تلفنی مان

ارتباط قطع و وصل شده

و من

کلمات مغشوش و نافهموم ات را

به حساب “دوستت دارم” گذاشته ام!

-
((زانیار برور))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

به خانه ی دوستی رفتم

که تو نمی شناختی

– تا بعد از مدت ها –

ساعتی خوش باشم

نیم ساعت ننشسته بودیم

که خیالت در زد

-
((زانیار برور))

-

👇👇👇

t.me/mohammadshirinzadeh

می خواهم دوست داشتن تو را

در خودم متوقف کنم

می خواهم به تو فکر نکنم

مثل کسی که می خواست

زمان را

با نگه داشتن عقربه های ساعتش

متوقف کند

-
((زانیار برور))

-

👇👇👇

instagram.com/mohammad.shirinzadeh/

وقتی کودکان

در اروپا، آمریکا و روسیه

سر کلاس شیمی

تنبلی می کنند

معلم

عکسی به آن ها نشان می دهد

از کودکان سردشت، حلبچه و دمشق

تا بفهمند

یادگیری فرمول های شیمی

آن قدر سخت نیست

که استنشاقش!

((زانیار برور))

"متون"

جمع مکسر متن نیست

"من" است

که "تو" را در آغوش گرفته است

((زانیار برور))

درست مثل آن که

جنازه ی کارگران معدن را

از خاک بیرون بکشی

تا دوباره به خاک بسپاری؛

چیزی میان ما تغییر نخواهد کرد.

اما اصرار دارم که بدانی

"دوستت دارم"...

((زانیار برور))

معدنچی عاشق اثر کلارک

چشم هاي تو

آنقدر معجزه بود

كه خدا را وسوسه مي كرد

پيامبرانش را

دوباره به زمين بفرستد!

((زانیار برور))