روی برگی
تو نوشتی: باغ
روی یک قطره ی باران
من نوشتم: دریا، دریا، دریا
و در آن لحظه زنی
چشمهایش را
به کبوترها
بخشید
((رضا براهنی))
برچسب ها: رضا براهنی , اشعار رضا براهنی , شعر باران , شاعرانه رضا براهنی
عشق، قلبی است درون دل بیدار زمان
به شبی در باران
راستی را به شبی در باران
چه کسی با همه گلهای زمین
قلب خاکستری ما را باز
سرخ خواهد گرداند؟
چه کسی از لب و از نوك زبان همه ی کودکها،
در زمان های پس از ما و پس از حادثه های ما
نام فرّار تو را خواهد خواند؟
راستی در دل خو ننهفتم
سکه ای را که به یکسوش نگاهی شت ز تو
و سوی دیگر آن نام کسی هست نبشته با گل؟
هیچکس از دل ما آگه نیست!
بگذار از پس دیوار زمان
آخرین توشه ی گلهای زمین را
روی پاهای تو بگذارم
((رضا براهنی))
برچسب ها: رضا براهنی , اشعار رضا براهنی , شعر باران , شاعرانه رضا براهنی
نام تمامي پرنده هايي را که در خواب ديدهام ،
براي تو اينجا نوشتهام
نام تمامي آنهايي را که دوست داشتهام
نام تمامي شعرهاي خوبي را که خواندهام
و دستهايي را که فشردهام
نام تمامي گلها را در يک گلدان آبي ، براي تو در اينجا نوشتهام
وقتي که ميگذري از اينجا
يک لحظه زير پايت را نگاه کن
من نام پاهايت را براي تو در اينجا نوشتهام
و بازوهايت را ، وقتي که عشق را و پروانه را پل ميشوند
و کفترها را در خويش مي فشرند
براي تو در اينجا نوشته ام
مرا ببخش ، من سالهاست دور ماندهام از تو
اما هميشه ، هر چه در همه جا ، در شب يا روز ديده ام
و هر که را بوسيدهام ، براي تو در اينجا نوشتهام
تنها براي تو در اينجا نوشته ام
در دوردستي و با دلبستگي
من سالهاست دور ماندهام از تو
و ميروم که بخوابم
من پرده را کنار زدم
حالا تو با خيال راحت پروانهوار در باغ گردش کن
من بالهاي پروانه ها را هم با رنگهاي تازه ،
براي تو در اينجا نوشتهام
((رضا براهنی))
برچسب ها: اشعار رضا براهنی , شعر ناب , شاعرانه رضا براهنی , زیباترین اشعار عاشقانه
مطالب جديد تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.