خانم ؟
شما در آستینتان باران دارید ؟
در صدایتان چه ؟
هرچه فکر میکنم
شما خودتان هوای دونفره اید ...
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر هوای دونفره
می گفت مرا بنواز،
مانده بودم
از کدام نت شروع کنم،
که دستم رفت لای موهاش
نواختم
نواختم
نواختم...
((آبا عابدین))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر مو , شعر گیسو
و آیا بعد از تو میتوان زنده ماند؟
که آب در دل ماهیها تکان نخورد
که شانه از سر کسی نیافتد
که زیست...
نه!
بعد از تو
تنها
باید نیست.
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر ناب , اشعار تنهایی
حالا به تنهایی بیشتر فکر می کنم
به این که بروم توی خودم
چشم بگذارم
و هرگز پیدا نشوم
ببخش
من
سکوتم را از تو مخفی کردم
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , کانال اشعار آبا عابدین , شعر ناب , اشعار آبا عابدین
لباس های زمستانی
جیب های بزرگتری دارند
خیاط ها خوب میدانند
دو دست در یک جیب
آدم را بیشتر گرم میکند...
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , کانال آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر ناب
چشات هنوز برام شبیه قبله
تلفیق ساده ی سکوت و تذهیب
همیشه خنده روو لباته و من
دیگه نیازی نیست بگم: بگو سیب
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , شعر سیب , کانال شعر در تلگرام , اشعار آبا عابدین
من خواب یک چلچله
در مزارع باروتم
وقتی آتش به جانش افتاده
که نفس را ، برای کشیدن
و تو را ، برای زیستن
ندارد
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر ناب , شعر عاشقانه
یک روز سر فرصت
برایم خواهی گریست
ابرگونه
باران سا
با عطری که تنها یک بار بوییدی
من چهل پرنده غمگینم آن روز
چهار هکتار زمین بایر
که سنگ روی سنگم بند نیست
از حالا برایم بغض کن
من این شعر را در آینده نوشتم
تو امروز می خوانی
حالت اصلا دیدنی نبود
((آبا عابدین))
برچسب ها: اشعار آبا عابدین , آبا عابدین , عکس آبا عابدین , شعر کوتاه
بیدارم کن
از این خوابِ بی نهایت سیاه
که سکوتش
تا مغزِ استخوانِ سمعک ها تیر می کشد
نه دری به سمتی
نه پنجره ای به آسمانی باز می شود
تا لااقل به پرواز فکر کنم
اینجای خواب به مرگ شبیه است
به حسِ پرنده هایی که از لبِ پرتگاه پر می زنند
و فراموش کرده اند
بالهایشان را قبل از خواب جا گذاشتند
چشم
چشم را نمی بیند
صدا به صدا نمی رسد
که صدایت کنم
که بغلم کنی
نه!
مرا به یک پنجره معرفی کن
یا بالهایت را قدِ یک شب به من قرض بده
تا صبح ابرها بالهایت را بیاورند
من باید از این خواب بروم
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , اشعار آبا عابدین , شعر ناب , شعر عاشقانه
قند در چای حل می شود
بی آنکه حجمی به آن اضافه کند
اما شیرینی اش هرگز تمام نمی شود
چگونه فراموشت کنم
حل شده ای در من
حالا هرکس مرا بنوشد
مزه ی تو را چشیده...
((آبا عابدین))
برچسب ها: آبا عابدین , شعر کوتاه , اشعار آبا عابدین , شاعرانه آرام
.: Weblog Themes By Pichak :.