
ردی از بودن ام را
ِ به شکل رفتن ِ مردی با ریتم خداحافظی
پشت همین خط، چال کردم
به اندازه ی تمام راههای نرفته
ِ پشت تلفن
با خودم حرف زده ام
و هرچقدر فشار می آورم به کله ام
تنها صحنه غسالخانه ایست
که هر روز بخشی از تو را
در من می شوید
دیگر مرگ واژه سبک و سردی ست
و هر چه تکرار می کنم برگرد
چون فریادی در کوه
پرت می شوم به خودم
لطفا گوشی را بردار.
((نادیا قاسمی))
👇👇👇
برچسب ها: نادیا قاسمی , اشعار نادیا قاسمی , شعر غسالخانه , شعر فشار
تاريخ : جمعه ۱۲ آذر ۱۴۰۰ | 4:48 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























