آن هنگام
که چشمان خواب را
روی من میگشایی
و دستانت
در حلقهی نازکِ موی من
راه میافتد
وقتی که نفسهایمان
شمارهها را کم میکنند
در رویارویی شبهایی
که به صبح نمیرسانیم
در آخرین آغوش سپیده دم
صدایت میکنم
((سهیلا سبزهکار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
فقط
باران میدانست
چگونه گذشتهام
که ردی بر دیروز نمانده است
در تلاقی موج کوب
پارههای ابری
آرام
آرام
بستر نازائیمان را میزدود
فقط
باران
میدانست
((سهیلا سبزهکار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
همان روزی
که ساعت دیواری خوابید
میدانستم تعبیر خواهد شد
چه فرقی میکرد
کدامپایت را زودتر برداری
روبرویم که ایستادی
حتی دروغ نگاهت را
باور نکردم
تو رفتی
و ساعت دیواری
هرگز حرفی نزد
((سهیلا سبزه کار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
من،
گریههای مردی را دیدهام
که بعد از رفتن معشوقهاش
بند نمیآمد
و گریههای زنی را
که بعد از جدایی تمام نمیشد
خودم را در آینهای دیدهام
که هر روز
قسمتی از مرا گُم میکرد
کجای جهان جا ماندهایم
که هیچ کسی به کسی نمیرسد
((سهیلا سبزه کار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
در حریر پیراهنی
که شکوفه هایش
به بلوغ رسیده اند
عطر دست هایت را
پنهان کرده ام
در عمق تار و پودها
با تو هم آغوشی را
به عصیان می کشانم
عبور هیچ نسیمی
هوای تو را
از من دور نمی کند
((سهیلا سبزه کار))
-
👇👇👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شاعرانه سهیلا سبزه کار , شعرکده
از تو می گریزم
به خیابان های کِش آمده ی شب
که به روز نمی رسند
تکاپویی بی حاصل
در چهار راهی که علائمش را
باد با خود برده است
پشت چراغی که سبز نمی شود
تنهایی ام را
در پیاده روهای خوابیده ی شهر
پنهان می کنم
میان عابران شب زده
راه می روم
راه می روم
باید با دست هایم
گریه ها را سد کنم
پیش از آن که
چراغ ها سبز شوند
خیابان های کِش آمده ی شب را
به روز برسانم
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
در تلاطم لحظه های تردید شبانه
که صبح را
در بستر خواب رها می کند
دیواره های سترگ اندیشه ام را
تا بی نهایت از تو
ادامه می دهم
آن جا که واقعیت تنها می شود
من به تکثیر
استعاره ای از تو می نشینم
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
وقت رفتن
حرفی نزن
بگذار تصویر تو را نقاشی کنم
هیچ چیزی نباید از قلم بیفتد
حتی گرمی لب هایت
یا آن تار موی مست سپید روی شقیقه ات
که عاشقانه می رقصد
وقت رفتن
بگذار آخرین نقاشی چشمانم
تو باشی
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
بیرون می آورم
پیراهن چهار خانه ای را
که درد در هر خانه اش لانه کرده است
دیگر لباس هایم هم
به تنم زار می زنند
با جا لباسی یکی به دو می کنم
هر چه لباس آویزان کرده ام،
حتی پاپوش هایی که برایم دوخته اند را
پشت در خانه می گذارم
باید خیابانی که
سر در مغازه هایش نوشته اند:
"لطفا با لبخند وارد شوید"
را پیدا کنم!
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
خیس شده ام
زیر بارانی
که بر سرم نمی بارد
بیا
چتر چشم های بارانی ام باش
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
سر به هوا شده اند
واژه هایم
تو را که می بینند
دست و پایشان را
گم می کنند
حالا با چشمانم
برایت شعر می گویم
کافیست نگاهم کنی
((سهیلا سبزه کار))
👇👇👇
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
این جا ،
هر روز پاییز است
و زمین
در انتظار بوسه های باران
تشنه مانده است
این جا فصل ها در برزخی از زمان
هر روز تکرار می شوند
و درختان به امید رهایی
می بارند و می بارند
این جا کسی است
که هر روز
پاییز را
به انتظار قدم هایت
بهاری می کند
((سهیلا سبزه کار))
https://t.me/mohammadshirinzadeh
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
از پشت پرچین های باغ
آن جا که درختان
در پیچ و تاب برگهایشان
جشن گرفته اند ؛
بوی پاییز می آید
بوی باران
بوی عشق
بوی تو
از پشت پرچین های باغ
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
تو را در گوشه ای از خیالم ،
به دور از همه نگه داشته ام
می دانی ؛
اینجا تنها جایی است
که می توانم تو را
همیشه داشته باشم!
((سهیلا سبزه کار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
بوسیدمت همان طور گرم
مثل آن ظهر داغ تابستان
در هیاهوی پیچک های باغ
اما ؛
لب های روی عکست
طعم تو را نداشت!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
در دورترین فاصله ها
تنهایی محض لحظه های بی تو را
به آغوش کشیده ام
آن جا که ،
زمان و فاصله ها یکی می شوند
تا حضورت همیشگی باشد
در دورترین جغرافیای زمین ،
من به تو رسیده ام
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
دست هایم ،
بهانه گیر شده اند
روزها می خوابند
و شب ها قدم می زنند
دست هایم ،
بی تو
روز و شب را گم کرده اند
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
طبل ها از صدا افتاده اند
دیگر کسی در عزای خود نمی کوبد
ناقوس ها خاموش ،
سکوت تنها بازمانده ای است
که بر فراز آشیان ها می خواند
آخرین آواز زندگی را
((سهیلا سبزه کار))
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
پنجره باز خواهد شد
و بهار ،
روی گونه هایم
گُل های صورتی خواهد کاشت
شکوفه های پیراهنم ،
در باد خواهند رقصید
و دستانت ،
آه دستانت
روی موهایم
به شکوفه خواهند نشست ؛
اگر تو بیایی.....
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر شکوفه , شعرکده
دروغ گوهای ماهری هستند ؛
عکس ها
هیچ کس نمی داند
چرا
گریه هایشان را ،
لبخند می زنند!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
در انزوای شعرهایم ،
سکوت گریه کرد
حالا از لا به لای نوشته هایم
هر روز
باران می بارد!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
تصویرها ؛
در آینه قهر کرده اند
نه راه می روند
نه حرفی می زنند
حتی نگاه هم نمی کنند
باید ،
یکی بیاید
ما را با هم آشتی دهد!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
گاهی میانِ واژه های شعری نانوشته ؛
گاهی میانِ کتاب ها ،
زنی پرسه می زند
گاهی راویِ داستانِ زنی خسته ،
گاهی دخترکی که آرزوهایش را می فروشد!
در من زنی ؛
گاهی می خندد
گاهی می گرید
گاهی میانِ زندگی ؛
پرسه می زند!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
شب همچنان ادامه داشت
واژه های سپیدم را
بر کاغذهای سیاهی نوشتم،
شاید سپیده از راه برسد!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
بعد از تو ؛
جهان یخ زد
عقربه ها از حرکت ایستادند
و من سرگردان ،
در انجماد لحظه ها
به انتهای زندگی رسیدم!
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
چه فرقی می کند
خواب باشم یا بیدار
روز باشد یا شب
وقتی با هجوم یادت
افکارم را به اغتشاش می کشی
و درونم
از شاخه های این انقلاب
به بار نمی نشیند
چه فرقی می کند
دور باشی یا نزدیک
وقتی حضورت
در من بیداد می کند
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
از آخرین شاخه ی خشکیده ام
شکوفه ای می روید
که ترنم زندگی را ؛
زمزمه می کند
و باد گلبرگ هایش را
می رقصاند
و هوا لبریز از ،
عطرش می شود
از آخرین شاخه ی خشکیده ام...
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
به زندگی ؛
سلامی دوباره خواهم داد
به دشت های سوخته در باران !
به خورشید نهان در ابر
به کوه های در غُل و زنجیر
به عشق های مُرده در سینه
به زندگی !
سلامی دوباره خواهم داد
((سهیلا سبزه کار))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سهیلا سبزه کار , اشعار سهیلا سبزه کار , شعر ناب , شعرکده
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.