ای شکوفهتر از بهار
من
نسیم سبز تار و پود رویایمان
در قصر آغوش کنجکاویت هستم
در خوابِ سالهای جوانه زده
شنیدنم را رشد کن
گوشتر شو از ضربآهنگ قدمهایم
نزدیکتر، شاعرتر
به لحظهتر از دلچسبی بهار بیا
که سالهاست از آغوش جوانهها
بیخبریم
((سمیرا خلج))
👇👇👇
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر جوانه ها
دوستت دارم هایت
اُکسیژنی بود در خون
در نفسهای هوای سمّی
وقت رفتنات
لبها به آینه میچسبد
اشک رُژ میریزد روی بُخار
وَ با انگشت اشارهام
لمسات میکنم
یادت معجزهایست
بین من
و
تمام آینههای اتاق.....
((سمیرا خلج))
👇👇👇
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر آیینه
چراغهای رابطه خاموشند
گلها نمی خندند
جاده،راه های نرفته را
طلبکار است...
و من
با این همه گناه
بی تو
نابخشوده ترین زن زمینم
((سمیرا خلج))
گروه شعر های باران خورده در تلگرام👇
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر زن
بعد از تو
چیزی باقی نماند
جز دو قرص خواب
برای فراموش کردنت
اما هنوز هم نمی توانم
خوابت را نبینم
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
شب ها،
تعدادمان چندبرابر میشود
من و سایه ام،
پنجره و سایهاش،
پرده و سایهاش،
درخت و سایهاش،
بیچاره بغضها،،
که بی سایهاند.
((سمیرا خلج))
https://telegram.me/sherebarankhorde
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
با قدرت دستانم
قفسه ی سینه ام را باز می کنم
قلبم را بیرون می آورم
و لا به لای گُسل ها جستجویت می کنم
باید دور انداخت
عشق های سرطانی را
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
نذر آسمان کردم
باران بعد،باتو
بی چترزیر باران باشم
نذر گنجشککان کردم
بار دیگر دانه ها را
بادستان تو برایشان بپاشم
آه،اگر حاجتم روا شود
مرید بارانم
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
به تو فکر می کنم
و
دستم
دهانم را می گیرد
مبادا
بیدار شود
مومیایی درونم
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
نیامدن هایت را
به دیوار تنهایی می کشم
بیچاره دیوار
که تن معصومش
اسیر شکنجه های خودکار شد
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
اِسمت را
روی گونه اَم کشیدم
حالا
اَنگشت ها می دانند
ساعتِ خواب دلتنگیم را
لا بلای موهایم.....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
صدا بزن مرا ، آرام با ندایی از نهان حنجره
نه از چنبره خیال
از گلوی به خون نشسته زمان
در وزش سهمگین طوفان دل
در صبح تابستان یا که در شب سیاه پائیزی
مرا صدا بزن
لطافت صدایت را بگوشم برسان
همراه با فریاد گنجشکانِ پشت پنجره ام
که برای چند دانه ناچیز
در جشن صبحگاهی پرندگان بهشت ،
خود را چونان عقاب میبینند
صدا بزن مرا ، با نرمشی آرام
بخوان ترانه ای با امواج و زمزمه کن در گوشم
از عمق دریاهای آبی رنگ
در نهایت جاوید آسمان
در کنار چند مرغابی
که به نرمی شنا میکنند در پهنه بی دریغ آب
باز هم صدا بزن مرا
بی ترس
بی واهمه !!!
از گلوی گریه کنان کودک همسایه
یا که از تک سرفه های لرزان مردی مسلول
محکوم ولی بی حکم ، محبوس در سلول
صدا بزن، صدا بزن
نامم را با عشق صدا بزن
تا باور کنم از دیر باز تاریخ رنگ و رفته
من با تمام وجود
در تار و پود این کلاف سر در گم .....هستم
در لابلای حق حضور خود و کسوتی که شاید از آن من نیست
آی عشق !...تو چه میدانی از حضور ؟ ..... از وجود ؟
شاید که پنهان شده ام در تکرار انزواء و تنهایی
در خلوت تنگ و تاریک تیک و تاک ساعت دیواری
با صدای خنده های اجباری ،
باز هم صدا بزن مرا
در این صبح پائیزی یا که در برف دیرپای زمستانی
میخواهم باور کنم و ببینم که زندگی جاریست
و ایمان بیاورم که نفس های گرم عاشقانه ات بازی نیست
حقیقتی است پنهان در تار و پود من .
مرا در خلوت حضور ابرهای بهارگونه صدایم کن
شاید باور کنم
من .....! من هستم......و تو ، ....
همان تویی که باید باشی .
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
امیدوارم
همیشه کنارت باشد
آنکه دوستش داری
اما،
عجیب،دلچسبند
بوسه های تلفنی
از سر دلتنگی
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
کجایی
در این ساعت،که نزدیک
به وعده گاهِ مادرم با معبودش است
انبوه سرد سیاه زلفانم
به دنبال تب دستان تو می گردد
نکند تو خدای منیُ ومن بنده ای ناخرد
که به این سان بی تابِ بی تواُم....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
بوسه هایت،باغبانی قهار
هر بوسه
کاشتن بذر عشق در جانم
چشمانت اما،
فصل نو
هر بار پلک زدنشان
هر بار نگاهشان،
بهِ رویم
شکوفتن
گل واژه ایی تازه ست
در باغ اشعارم...
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
دلتنگت که می شوم
می بویمشان
دستانم را می گویم..
هنوز هم
بوی عطر
پیراهنت را
می دهند.....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
شاید تو هم کنج دلت
داشته باشی
یک عشق پنهانی
اما من چه کنم
که عاشقت هستمُ
تو نمی دانی
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
شب ها
درد می کند دردهایم
در مغلوب ترین،نقطه ی اندامم
که به دستان مبارک تو شکست
یادت هست.....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
گاهی وقت ها
دلم
برای
گاهی وقت ها
تنگ می شود
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
هنوز هم صبح ها
میزمان را باب میل تو
می چینم
تا لبانم قبلِ، فنجان
از لب تو بوسه برچینند
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
چشمانم را
می بندم
باز می کنم
می بندم
باز می کنم
باز هم
تصویر توست
باور کن
این بار
من بی تقصیرم
چشمانم بهانه ات را میگیرند
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
دوست دارم
آن شعر را
که در شب آمدنت خواهم سُرایید
نمی دانم
چه خواهم گفت و
چه خواهم نوشت در وصفت
بی شک
قلم روی کاغذ خواهد رقصید...
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
کاش
اختیار این دل
دست مَن بود
آنوقت می توانستم
آرام کنم
قرارِ بی قرارش را
چه کنم
که قلبم
در سینه ی تو می تپد....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
نبودن هایت
گاهی
شعر می شود
گاهی هم
از چشمانم چکه می کند
واین درد
تا آمدن تو
گزینه ی سومی ندارد
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
قلب من،چینی بَند زده
قلب تو ،سنگِ سخت
زدی شکاندیش
رفتی
به همین راحتی
من ماندمُ و
یک مُشت خُرده قلب
که روی دستم باد کرده
کاش
هیچ وقت
نمی دیدمت....
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
بی قراری
بدترین دردِ ممکن است
وقتی بدانی
از خودت به تو ،نزدیکتر است
اما
جایز نیست...
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
تو
نه زمهریر زمستانی
نه عطش گرم تابستان
تو
نم نم بارانِ بهاری
معتدلُ و مرطوبی
بوی خاک باران خورده ی
پس از بارانی
که دل از دل می برد
مست مست می کند
رهگذران را.......
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
آسمان ابری باشد
یا صاف و پر ستاره
فرقی به حال دلِ من نمی کند
همین که روی ماه تو
تا روشنای صبح
پشت پلکهای بسته ام
خواب تاریکم را
روشن می کند
کافیست
((سمیرا خلج))
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
چاره ای نیست
زورَم به پلکهایم نمی چَربد
می خوابم
تا خوابت را ببینم
میان آغوشی
که پُر از خاطرِ توست
((سمیرا خلج)
برچسب ها: سمیرا خلج , اشعار سمیرا خلج , شاعرانه سمیرا خلج , شعر کوتاه
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.