
یک جام، درون جام، باغی از تاک
من مستِ زنی خمار و پیراهن چاک
روز ازل این جام ز دستم افتاد
افتاد و هنوز هم نیفتاده به خاک
((ایرج زبر دست))
برچسب ها: ایرج زبر دست , اشعار ایرج زبر دست , رباعیات ایرج زبر دست
تاريخ : پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ | 0:37 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

یک نامه پُر از ماه و تو را دارم یاد
در پاکت گل گذاشتم دادم باد
ای باور سبز خاک هر جا هستی
هر روز تو ، روز دوستت دارم باد
((ایرج زبر دست))
برچسب ها: ایرج زبر دست , رباعی سرا , رباعیات ایرج زبر دست , اشعار ایرج زبر دست
تاريخ : پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ | 0:34 | نویسنده : محمد شیرین زاده |

یک گوشه نشست
- آسمان خیس تب است
از سنگ نگاه عابران
جان به لب است
تُف کرد به شهر
چشم در چشم سقوط
بر پوست ماه
زخم شلاق شب است
((ایرج زبر دست))
برچسب ها: ایرج زبر دست , اشعار ایرج زبر دست , رباعیات ایرج زبر دست
تاريخ : پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ | 0:32 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























