-
که تنها به گریهها و اندوه نیست
که شانههایمان
مأمن پرندگانیست که
نمیتوان رؤیت کرد
وضعیتی که من دارم
در فاصلهی آخرین دیدار
و دقیقههای حاضر
بوی مرگم را تنها خودم تشخیص میدهم
کسی که از دست دنیا افتاده و
دلش نمیآید
از قاتلهایش نام ببرد
((هرمز علیپور))
-
👇👇👇
برچسب ها: هرمز علیپور , اشعار هرمز علیپور , شعر قاتل , شعرکده
به ما کسی نگفته است که خورشید
این همه اندوه را
با خود از کجا میآورد هر روز
((هرمز علیپور ))
برچسب ها: هرمز علیپور , اشعار هرمز علیپور , شاعرانه هرمز علیپور , شعر مرگ
از تو تصویری ارائه دادهام
که بیشتر به ذکر گل نزدیک است
و با آبهایی که
تو را واقعیتر از هر کس دیده؛
هر چند از دوست داشتن خود
منع کردهای مرا
نامت را از کنار نامم
چگونه پاک خواهی کرد؟!
((هرمز علیپور))
برچسب ها: هرمز علیپور , اشعار هرمز علیپور , شاعرانه هرمز علیپور , شعر مرگ
پرندهای که
از لباسی پر کشیده است
در شلوغی خیابان
گم کرده پیراهن خود را
و من
تا در آفتاب نخشکد
گلهای پیراهنت
سایهبانی درست کردهام
بالای بند رخت.
((هرمز علیپور))
برچسب ها: هرمز علیپور , اشعار هرمز علیپور , کانال شعر , اشعار عاشقانه
كسی می ميرد و ما ديوارها را
آزار میدهيم
عزيز میشوند ميخ و قابِ عكس
كسی میميرد و كم كم میبينيم
چقدر دروغ میگفتيم
كه دوست داشتيم بميريم به جای او
((هرمز علیپور))
برچسب ها: هرمز علیپور , اشعار هرمز علیپور , شاعرانه هرمز علیپور , شعر مرگ
.: Weblog Themes By Pichak :.