
زخم ظریف عقربه در من بود
وقتی كه دایره كامل شد
معماری بیابان
همراه با روایت عقربه تكرار شد
من با خیال و عقربه مخلوط بودم
و عقربه
بر روی یك بیابان
بیابان دیگری می ساخت .
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , اشعار یدالله رویایی , کانال اشعار یدالله رویایی , شعر کوتاه
تمام فاجعه از چشم میرود و چشم،
میان نام تو
- تالار برگ -
فضای فاجعه است
فضا فضاهایش را بارید
و برگها که فضاها را تقسیم میکردند
سقوط کردند
و در تمام طول عصبهایم
فقط صدای گنگی از آن برگ باستانی
پیچید.
میان نام تو بوی گیاهی صدف تو
به آبیاری کاکتوس
حساس شد
و پوستم
سریع شد
و پوستم
از آبهای شکسته سریع شد.
در ارتباطهای میان توازن و تن
پرندهای متراکم میشد
در ارتباط بلند خطابهای دو تن از میان پستی روح.
پرندهای که با من میرفت
تمام فریادش در چشمش بود
و چشم، آه،
تمام فاجعه از چشم می رود.
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , اشعار یدالله رویایی , شاعرانه یدالله رویایی , شعر معاصر

آنچه زبان میخورد
همیشه همان چیزیست
که زبان را میخورد :
امیدِ آمدن ِلغتی
لغتی که نمی آید
تو آنسوتر آنجا تر
برابر من ایستاده ای
برابر بامن
و چهره ام
چیزی به آینه از من نمیدهد
چیزی از آینه درمن میکاهد
و انتظار صخرۀ سرخ
- نوکِ زبانِ تو -
امیدِ آمدن ِلغتی ست
لغتی که نمی آید
((یدالله رویایی))
برچسب ها: یدالله رویایی , اشعار یدالله رویایی , شعر کوتاه , شعر ناب
.: Weblog Themes By Pichak :.

























