
میدانی ؟
بعد از تو
چقدر اشک هایم را
خندیده ام
و چقدر رویاهایم را
در صفحه تاریک دفترچه ام
چرت زده ام
بدون تو
طلوع آفتاب هم
از استخوان ترک خورده ی پنجره
نورش را
دزدیده بود
و من ....
گریه هایم را
زیر گلدانهای خسته پنجره
پنهان میکردم
و به اندازه ی تمام لبخند های زنان
اشک میریختم
((نسترن بنی نجار))
برچسب ها: نسترن بنی نجار , اشعار نسترن بنی نجار , شعر اشک , شعر زن
تاريخ : شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳ | 2:55 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























