ای که در زندگیم مثل هوا و نفسی
ندهم غیر تو در زندگیم دل به کسی
این غم و درد چنان گشته محیطم که مگر
باز هم ای همه خوبی تو به دادم برسی
سال ها در غم و در رنج و فراق تو دلم
آنچنان سوخته که سخت بیاید نفسی
عادت گوش دل آن است که هر شب تنها
بر در خانه نشیند که بیاید جرسی
به جفایش مکش و رنج مده قهر مکن
که بود مهر دلم در دل هر خار و خسی
خنجر هجر تو بدرید دل کاوه مگر
غیر غمخواری تو هست ره پیش و پسی؟
((زنده یاد محمدعلی کاوه))
برچسب ها: زنده یاد محمدعلی کاوه , اشعار محمد علی کاوه , محمدعلی کاوه , غزلسرا
تاريخ : دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ | 17:44 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.