رویایت را روایت کن
ابر، باران، کبوتر ، پرواز....
هر آنچه تو را خوشنود می سازد.
گاهی...
چون دانه ای از دل سنگ
یا گلوله ای وسط یک جنگ
از دل رویاها
برای دوباره زیستن،
به ریسمان زندگی چنگ بزن
((اعظم ملک پور))
-
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
پیچک ایوان
لبخند می زند بر طراوت بهار
تا اردیبهشت
حرف های بر زبان نیامده اش را
شکوفه کند
بر سطرهای شعر من
((اعظم ملک پور))
-
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
-
در اضطراب زمستان
بهار
گلدان های یخزده را
در آغوش گرفت
پنجره را گشود
بر شب بوهای مرده ای
که بغضشان را خورده بودند
مبادا رهگذران
عطر زنی را به یاد آورند
((اعظم ملک پور))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
شعر و اجرا : اعظم ملک پور
-
-
حکایت بهار در چیست؟
همه چیز نو می شود
جز روزهای تلنبار شده ی بی تو
که در من کهنه تر می شود
((اعظم ملک پور))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
تقویم زخمی را فراموش نخواهد کرد
خورشیدی
که به چشم های یاس نور می پاشد
و آفتابش را
در چشم های اتاق
که تا گلو در بغض فرو رفته است پهن می کند
تمام گلدان های بی جان جوانه خواهند زد
قناری ها دوباره عاشق خواهند شد
و برکت، دوباره بر سفره معنا خواهد گرفت
این همان آغاز
پیام آور دوباره ی صلح است
خورشیدی که به جنگ
تاریکی آمده است
(اعظم ملک پور (مهربانو)
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
آنگاه
که به شهر خیالت پر بکشم
دیدار تو را
با مردمان تقسیم نمی کنم
آنها که افکار پیچیده و مفلوج شان را
در عمق انجماد مردمک ها نشانده اند
و نقش عاشقی خوشبخت را بازی می کنند.
و با صورت هایی بدون دهان
از عشقی می گویند
که میل به انقراض دارد
لبخند را در پستوی تنهایی خویش
پنهان می کنند،
و فرصت با هم زیستن را از هم می گیرند
گویی...
خورشید را از یاد برده اند
و آن لکه ابر سیاه و نفرین شده، منم...
که با انگشت به هم نشان می دهند.
مرا
که در جستجوی جهان تازه تری بودم
تا دیدار تو را با آن تقسیم کنم.
(اعظم ملک پور (مهربانو)
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
باران
نمیتواند آنقدر بی رحم باشد
که بغضش را
در چشم های غروب قاب کند
و تو در تلاش های بی ثمرش
خاطراتت را محک بزنی
که چگونه
دست به خود سوزی می زنند
(اعظم ملک پور (مهربانو)
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
هر چه قدر هم گناهت بزرگ باشد
مفهوم تیرگی
جزا....
و ادامه این راه بیهودگی نیست
همان طور که ترس
راهش را از مرگ
جدا کرده است
تو هم این هیجان غریب را جستجو نکن
مگر فراموش کرده ای
امتداد درد
عصب های انتظار را مفلوج کرده است
تا لحظه ها سرد شوند
و دست های زنجیر
فشارش را
از دور گردن زندگی بردارد
((اعظم ملک پور (مهربانو)
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
-
تو آن صبحی
پس از یک شب خماری
که دوستت دارمی را
به دوش می کشد
با طعم تلخ جدایی
((اعظم ملکپور))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
اگر هنوز چراغی
در دل شب ها روشن است
پارادوکس عجیب زندگی ست
که امروز
به گریه لبخند بزنیم و
فردا
با رکود تکه های بغض
خاطره سازی کنیم
بیا
انتهای نگاه را بشکن
مردمک های تنها
در انتظار نوای زیبای کلون نشسته اند
درب آخر
کنج آخرین شقایق نشسته بر شقیقه ام
هنوز
عطر گیسوی دختری را
باد
مشک فشان می کند
((اعظم ملکپور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
به رهایی شک دارم
به تب جنگ
که گلوله هایش
در گوش هایم
نفیر می کشد
و از مرور آن روزهای زرد
به آغوش مرگ پناه می برم
((اعظم ملکپور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
یک بار دیگر
با من گرم بگیر
من آماده ام
گناه این عشق را
در آغوش بگیرم
((مهر بانو "اعظم ملک پور"))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
ماهی
آه کشید
حبابها روی آب رقصیدند
ماهیگیر طماع
تور ماهیگیری شد
ماهی...
عروس دریا
((مهر بانو "اعظم ملک پور"))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
چه کرده ای با دلم
بهار آمد و گریست
تابستان سوخت و رفت
و پاییز هنوز به پای زمستان نشسته است
که بارانی ام کند
تا بهاری دیگر
((مهر بانو "اعظم ملک پور"))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
می ترسم
باران بزند
و خیس نشود
آخرین دیدار
می ترسم
تو نباشی و
آخرین نفس
بند خورده باشد
در بی تابی هوای ابری
((مهر بانو "اعظم ملک پور"))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
از من خرده مگیر
زنی هستم
با بی قراری های بی پایان
مادری
که زخم گذشته را
پوست می اندازد
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
چه فرق است که
چه کسی مرا عبوراند
از جاده عشق
زنی که
قهواه اش را تلخ نوشید
یا غزل خوان بنفشه های سردابی
((اعظم ملک پور (مهر بانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
کسی که از تو عبور می کند
روزی
برای پیدا کردن تو
راه های زیادی را باید امتحان کند
((اعظم ملک پور (مهر بانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
از من مگذر
ای رویای دیر
دیر رسیدن
بهتر از هرگز نرسیدن
((اعظم ملک پور (مهر بانو)
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
زندگی من
زیستن با صدای توست
بین تمام کوچ های دسته جمعی
کوبش بالهایم در انفرادی آسمان
رسیدن به آغوش توست
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
قطره های مسافر
مقصد شان
آغوش نی ستان سوخته
آنجا که
افسانه ی ریشه ها و بیشه هاست
آنجا که
شر شر زندگی
جا برای دانه ها باز می کند و
رویای نور
گلوی تشنگان را
سیراب
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
فرشته ای
بر سینه ی آسمان
ستاره
سنجاق می کند
اشک هایش
حوالی ماه
دنباله ی
راه شیری ست
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
از کدامین طلوع
رنگ گرفته ای
که موهایت
عطر گمشده ایست
در خیال غروب
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
چایم را شیرین نکن
شایددوباره
طعم دهانم
عسلنوش چشمانت شود
به تلافی ِ قهوه های ترک
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
چشمانم
نامه های نیامده ات را
با کلمات راه می برد
مثل خرافه ای که در روستا
گوش هایم را طلسم
و نفسم را تنگ می کند
مثل پنجره ای
که قطره های رفتنت
را ها می کند
بر بخار شیشه
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
گاهی عشق
جز راه ابریشم نرسیدن نیست
مزونی
میان کوچه ای بن بست
در آغوش ناعلاجی
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
تیزی هیچ داسی
نمی تواند گیسوی شالیزار را
درو کند.
با آرامش انجماد به خواب می روی
و با سخاوت زمین بیدار می شوی
دور بریز
تهوع علف های هرز این مزرعه را
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
شاخه ی خشک تردید
شکوفه می دهد
وقتی
با فروردین چشمانت
نام کوچکم بهار می شود
((اعظم ملک پور مهربانو))
برچسب ها: مهر بانو ملکپور , اشعار مهر بانو ملکپور , اعظم ملکپور , اشعار اعظم ملکپور
مطالب قدیمی تر |
.: Weblog Themes By Pichak :.