
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ، در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پردهی خیال
اعجاز ذوقها ، در پر کشیدن است
یا هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشى
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است
((قیصر امین پور))
برچسب ها: قیصر امین پور , شعر ساحل , شعر موج , شعر های دریایی
تاريخ : پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ | 15:16 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























