
دلخوش بودم
و واقعه از نوک اولین تصویر عاشقانه ذهن ام
تا دور ترین بوسه
در جریان بود
مثل عبور خون
تا انتهای کشیده ترین مویرگ
مثل درختی که خودش را از برگ ها می تکاند
دلخوش بودم
و پاییز تا ریشه هام رفته بود
دیگر نه قهوه بعد از ظهر
نه باران
تا کمر در سیمان فرو رفتم
و بال هایم قبل از پریدن
شکسته بود.
((نادیا قاسمی))
👇👇👇
برچسب ها: نادیا قاسمی , اشعار نادیا قاسمی , شعر دلخوش , شعر درخت
تاريخ : جمعه ۱۲ آذر ۱۴۰۰ | 4:41 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.

























