
رویت دریای حسن و لعلت مرجان
زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان
ابرو کشتی و چین پیشانی موج
گرداب بلا غبغب و چشمت توفان
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

ای از گل سرخ، رنگ بربوده و بو
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو
گلرنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو
وی گریهٔ طفل بیگناه از غم تو
افغان خروس صبح گاه از غم تو
آه از غم تو! هزار آه از غم تو!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان
آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

چرخ کجه باز، تا نهان ساخت کجه
با نیک و بد دایره درباخت کجه
هنگامهٔ شب گذشت و شد قصه تمام
طالع به کفم یکی نینداخت کجه
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

زلفت دیدم، سر از چمان پیچیده
وندر گل سرخ ارغوان پیچیده
در هر بندی هزار دل در بندش
در هر پیچی هزار جان پیچیده
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کان هم شب وصل در گلو ماند گره
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

از کعبه کلیسیا نشینم کردی
آخر در کفر بیقرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق، چه بیگانه ز دینم کردی!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری، مردی
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی
مامات دف و دو رویه چالاک زدی
آن بر سر گورها تبارک خواندی
وین بر در خان ها تبوراک زدی
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

با داده قناعت کن و با داد بزی
در بند تکلف مشو، آزاد بزی
در به ز خودی نظر مکن، غصه مخور
در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی
رودکی
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن جمالت کامی
ناگاه شنیدم ز فلک پیغامی:
کز خم فراق نوش بادت جامی!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , رباعی سرا , شعر کهن , شاعرانه ها

زلفش بکشی شب دراز اندازد
ور بگشایی چنگل باز اندازد
ور پیچ و خمش ز یک دگر بگشایند
دامن دامن مشک طراز اندازد
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , اشعار رودکی , عکس عاشقانه اینستاگرام , شعر لاو

بی روی تو خورشید جهان سوز مباد
هم بیتو چراغ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , اشعار رودکی , شعر کوتاه , شعر ناب

تقدیر، که بر کشتنت آزرم نداشت
بر حسن و جوانیت دل نرم نداشت
اندر عجبم زجان ستان کز چو تویی
جان بستد و از جمال تو شرم نداشت
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , اشعار رودکی , رباعی , رباعی سرا

جایی که گذرگاه دل محزونست
آن جا دو هزار نیزه بالا خونست
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حال مجنون چونست؟
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , اشعار رودکی , رباعی سرا , شعر کوتاه

با آن که دلم از غم هجرت خونست
شادی به غم توام ز غم افزونست
اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب
هجرانش چنینست، وصالش چونست؟
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , اشعار رودکی , شعر کهن , شعر کوتاه

از کعبه کلیسیا نشینم کردی
آخر در کفر بی قرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق، چه بیگانه ز دینم کردی!
((رودکی))
برچسب ها: رودکی , شعر گرافی اینستاگرام , شعر کوتاه , شعر ناب
.: Weblog Themes By Pichak :.

























