
روزهایی که دریا
خبر مرگ نهنگهارا به ساحل میآورد
خورشید جایش را با ماه عوض میکند
دیروز اما
به اشاره نهنگی که
سر از آب بیرون آورده بود
به سمتی رفتم
که خورشید همیشه
بعد از اولین باران
خودش را به آنجا میرساند
و من
خاطر جمع از جزر و مد
تنی را به آب میزنم
که تنهایی بسیاری را
به خود دیده است.
((حانیه فراهانی))
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , کانال شعر در یوتوب , کانال ادبی شعر

با تو کنار میآیم
با خودم اما نه
زندگی را شبیه سیبی دو نیم میکنم
کنار آمدن با تو
شبیه افتادن از دیواریست
که درختی به آن تکیه داده است.
((حانیه فراهانی))
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: حانیه فراهانی , کانال ادبی در یوتیوب , کانال شعر در یوتوب , سوتوب شعر

صدای تو میتواند
سری را برگرداند
شبیه ریلی فرو رفته در مه
که مسافری بی چمدان را ...
سرم را میچرخانم
تو ایستادهای
با هزار اسب پریده از خواب در سینهام
باور کن میدانستم
هرکجا رفته باشی
من برمیگردم.
((حانیه فراهانی))
-
کانال یوتوب شعر های باران خورده
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر ناب

حرفهایت عجیب بود
مثل آنکه در خیابان
از پیادهای بپرسی
کجا پیاده میشوی؟
و یا زیر باران
از نور آفتاب گلایه کنی
تو گفتی دوستم داری
و بعد رفتی
عجیب بود
مثل آنکه راننده تاکسی را ببوسی
بی آنکه در آلبوم
عکسی از او داشته باشی
من اما به حرفهای عجیب تو
محتاج بودم
مثل آنکه خون از زخم دست زنی یائسه
او را خوشحال کند.
((حانیه فراهانی))
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر عشق

بوسه از دهان من شروع شد
به گوش تو رسید
پلهای بسیاری از سر ما گذشت
مه از ما گذشت
و جاده پیش از رسیدن ما، به دریا رسیده بود.
ماهیهای بسیاری دیدیم
که در ساحل خواب مرگ میدیدند.
گره از موهایم باز کردی
از خواب پریدم
شبیه مادیان پیری روی تخت
که جوانیاش را در آغوش گرفته باشد.
((حانیه فراهانی))
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر آغوش

از میان این همه شهر
یک شهر
از میان این همه خانه
یک خانه
از میان این همه
من فقط تو را میخواستم
پیدایت میکنم
روزی که به ابرها تکیه دادهای
و باران میبارد
روز آخر
نور برای دیدنت کم بود
پرده ها را کنار کشیدم
چهار پایه را کنار کشیدند
تو چمدانت را کنار
وقت رفتن طوری بوسیدمت
که نیامدن از پشت سرت پیدا بود.
((حانیه فراهانی))
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر شهر

عادت کرده ام به تو
به کوچه ای که به خیابان نمی رسد
به هزار پله تا طبقهی هفتم
به جایی از تو که پر نمیشود
به رد شدن عقربه از اعداد
به ساعت که دو نمیشود
بلند میشوم
می دوم
میایستم
بر می گردم
شبیه زنی در آپارتمانی پنجاه و هفت متری
که به اتاق خواب تبعید شده باشد.
((حانیه فراهانی))
برچسب ها: حانیه فراهانی , اشعار حانیه فراهانی , شعرکده , شعر اتاق
.: Weblog Themes By Pichak :.

























