عابری بارانی ام
ایستاده کنج تبسمی
آویزان از لب های لوچ دنیا
چیزی درون سرم سوت می زند مدام
هی سوت می زند هی سوت می زند
و من
فصل ها را میان چشم هایم سنجاق می کنم
کافی ست ببارد ابر
🌈🦋((نفس موسوی))🌈🦋
برچسب ها: نفس موسوی , شعر عابر بارانی , اشعار نفس موسوی , شعر ابر
تاريخ : جمعه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 1:55 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.