شعر و اجرا : نفس موسوی
-
-
مرا
مرا می گیراند
انگشتان ِ زخمی مردی
درون ِ گور ِ تنهايي اش
من
سوخته از خيالي پُر دود
مي نشيند ميان ِ
نگاهش
مي سوزاندم
لب هاي تاوَل زده ي مردي
كه از لكنت ِ عشق مي ترسد
و مانده است
چگونه از اندوه ِ سكوت بگريزد
كه چانه اش
گرم هيچ دروغي نشود
من تمام مي شود
و او دوباره
لابلاي لب هايش
مرا دارد...!
((نفس موسوي))
برچسب ها: شعر خوانی نفس موسوی , نفس موسوی , اشعار نفس موسوی , شعرکده
تاريخ : چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ | 0:47 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.