یاد تو سوسو می زنه هر شب
توی شبای شعر این خونه
لبهای تو که هیچ، اسمت هم
می تونه لبهامو بسوزونه
یک بار نه، صدبار توو رویا
دور تنم دستاتو پیچک کن
اسمت اگه از قلمم افتاد
به آیه های شعر من شک کن
غیر از تو از هرچی بخوام حتی
یک بیت بنویسم، نمی تونم
انقد چکیدی رو تن شعرام
بوی غزل پیچیده توو خونه م
اینکه یه گوشه اشک می ریزم
وحشی ترین شکلِ یه فریاده
یعنی خودم خسته شدم اما
احساس من از پا نیفتاده
تبعید کن من رو به آغوشت
خسته م از آزادی اجباریم
حال منو ببینی، می فهمی
آشفته تر از موت هم داریم
((پریسا صفاریان))
👇👇👇
برچسب ها: پریسا صفاریان , اشعار پریسا صفاریان , شعرکده , ترانه سرا
تاريخ : جمعه ۳۱ تیر ۱۴۰۱ | 2:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.