تعبیر من از یک سس قرمز
که ریخته روی لباس خواب
کشف تو در بیروتِ خونآلود
کشف تو در عکسی که توی قاب...
تعبیر من از سرخی رگهام
یک سیم چسبیده به یک گوشی
امواج صوتی توی گوشی که
تزریق شد تا حدِّ بیهوشی
دارم جهان را در تو میبینم
دریای سرخِ روی لبخندت
حال عجیب ساحل و موهات
درگیری من با خداوندت
در ساحلی از رنگ و رو رفته
در ساحلی از جنگها خسته
دنبال تو گشتم ولی چیزی
پیدا نکردم جز دری بسته
چیزی نمانده از تو توی شهر
جز رد پاهای خودم در گل
من شاعر افسرده ای هستم
بعد تو در پاریس بی ایفل
یک لامپ مهتابی که خوابیده
در اتصال سیمهای خیس
یک سرزمین توی اتاقی که
مانده بدون خندهی آلیس
آشفتهتر از هرچه میبینی
آشفتهتر از حجم یک کابوس
از دستِ هر دستِ بدون رَس
دیوانهام، از زندگی مأیوس
((باران محمدی))
👇👇👇
برچسب ها: باران محمدی , اشعار باران محمدی , شاعرانه باران محمدی , غزلسرا
.: Weblog Themes By Pichak :.