
باز روزي نو
چشم هاي نگران من
تيک تاک ساعت خسته..
باز هم بانگ پسرک ديوانه ي محله
فرار بچه هاي مدرسه اي!
و شادي کوچه ي قديمي..
باز هم گرسنگي ياکريم ها
دستهاي پر نان و مهر مادر!
و پرواز گنجشکان سير و شاکر..
باز هم فرار نور پاک خورشيد
از ميان پارگي کوچک پرد ه ي اتاق
زمزمه ميکند!!!
روزي نو را
براي من،تو،همه
روزي نو
و ساختن خاطره اي نو
ميان مردمان غمگين و سرد
((مارال درستی))
برچسب ها: مارال درستی , اشعار مارال درستی , شاعرانه مارال درستی , شعرکده
تاريخ : جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ | 1:1 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























