.jpg)
چه مي گوئيد ؟
کجا شهد است اين آبي که در هر دانه ي شيرين
انگور است ؟
کجا شهد است ؟ اين اشک است
اشک باغبان پير رنجور است
که شبها راه پيموده
همه شب تا سحر بيدار بوده
تاکها را آب داده
پشت را چون چفته هاي مو دوتا کرده
دل هر دانه را از اشک چشمان نور بخشيده
تن هر خوشه را با خون دل شاداب پرورده
چه مي گوئيد ؟
کجا شهد است اين آبي که در هر دانه ي شيرين
انگور است ؟
کجا شهد است ؟ اين خون است
خون باغبان پير رنجور است
چنين آسان مگيريدش !
چنين آسان منوشيدش !
شما هم اي خريداران شعر من !
اگر در دانه هاي نازک لفظم
و يا در خوشه هاي روشن شعرم
شراب و شهد مي بينيد ، غير از اشک و خونم نيست
کجا شهد است ؟ اين اشک است ، اين خون است
شرابش از کجا خوانديد ؟ اين مستي نه آن
مستي است :
شما از خون من مستيد
از خوني که مي نوشيد
از خون دلم مستيد !
مرا هر لفظ فريادي است کز دل مي کشم بيرون
مرا هر شعر دريايي است
دريايي است لبريز از شراب خون
کجا شهد است اين اشکي که در هر دانه لفظ است ؟
کجا شهد است اين خوني که در هر خوشه
شعر است ؟
چنين آسان ميفشاريد بر هر دانه لبها را و
بر هر خوشه دندان را !
مرا اين کاسه خون است
مرا اين ساغر اشک است
چنين آسان مگيريدش !
چنين آسان منوشيدش !
((نادر نادرپور))
برچسب ها: نادر نادرپور , اشعار نادر نادرپور , شاعرانه نادر نادرپور , شعر ناب
.: Weblog Themes By Pichak :.
























