
جايي که يخ پاره ها آويزانند و شکوفه ها مي رقصند
ولي در قلب من بهاري نيست
تو بهار من بودي ، تابستان من هم
بي تو ، هميشه زمستان است
گله ها به سوي شمال مي روند و ياس ها مي شکفند
شب ها ،ياس ها اتاق روشن از مهتاب مرا عطر آگين مي کنند
تو بهار من بودي ، تابستان من هم
من به شمال مي روم و تا تو را جستجو کنم
مانند پرنده اي بر بال باد ، قلب من پيش مي رود
بهار، قلبم را به شمال درخشان فرستاد
تو بهار من هستي ، تابستان من هم
و من آرام نمي گيرم تا تو را بيابم
((جوآن چاندوز بائز))
برچسب ها: اشعار جوآن چاندوز بائز , اشعار شاعران خارجی , شعر ناب , عکس نوشته عاشقانه
تاريخ : سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ | 11:13 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























