و تو مرا با روحانیت شانههایت میپرورانی
و من قالب زیبای تو را در جاودانیترین جای قبلم، جاودانی میکنم
از اینکه روزگار تیره است و شب ما تیره است، باک نداریم
من به فروغ تن اندوهگین تو مینگرم
و تو به آتش بازی قلب من خیره میشوی
سرتاسر این پهنه درد پر از سکوت است
فقط قلبهای ما است که میخواند
در کنار رودی از مرگ به زندگی میاندیشم
((بیژن جلالی))
برچسب ها: بیژن جلالی , اشعار بیژن جلالی , شعر ناب , شعر کوتاه
تاريخ : سه شنبه ۵ آبان ۱۳۹۴ | 10:49 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























