
دلم
قهوه ی لب هایت راخواست
تا در پریشانی
کافه ی چشم هایت
شب موهایم را
به میهمانی عصری ببرم
که قرارم را
لابلای انگشتان وسوسه ات جا گذاشت
نگاهم کن
شاید حواس احساسم
کنار دلتنگی ات پرت شده باشد
((نفس موسوی))
برچسب ها: کتاب چشمان دهن لق , کتاب اشعار نفس موسوی , نفس موسوی , اشعار نفس موسوی
تاريخ : یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ | 17:4 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























