
می دانم که ما خلق شده ایم،
تا به دیگران کمک کنیم
اما نمی دانم که دیگران
برای چه خلق شده اند؟
((مارگارت آتوود))
برچسب ها: مارگارت آتوود , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , اشعار مارگارت آتوود

جدایی مانند قطع عضو است
زنده می مانی
اما کمتر از پیش هستی...
((مارگارت آتوود))
برچسب ها: مارگارت آتوود , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان , شعر جدایی

مى خواهم هوا باشم
هوايى كه در آن سكنى مى گزينى
حتى براى لحظه اى
مى خواهم همانقدر قابل چشم پوشى
و همانقدر ضرورى باشم
((مارگارت آتوود))
برچسب ها: مارگارت آتوود , اشعار مارگارت آتوود , اشعار شاعران خارجی , شعر جهان
دخترکم کف اتاق بازی میکند
با حروف پلاستیکی
قرمز،آبی،زردِ سیر
میآموزد چگونه هجیکردن را
هجی می کندچگونه جادوکردن را
در شگفتم که چند زن
دختران خود را انکارکردند
در اتاق ها حبسشان کردند
پردهها را کشیدند
تا بتوانند کلمات را در رگ رگشان تزریق کنند
کودک شعر نیست
شعر کودک نیست
بیهیچ اما و اگری به قصه بازمیگردم
قصهی زنی که در چنگ جنگ افتاد
در حال زایمان
با ران های بسته شده به دست دشمن
تا نتواند فارغ شود
زن اجدادیاش
جادوگری مشتعل
دهانش فرو پوشانده با چرم
برای خفه کردن کلمات.
کلمه پشت کلمه
پشت کلمه قدرت است.
آنجا که زبان به لکنت میافتد
از استخوان های داغ
آنجا که صخره دهان می گشاید
و تاریکی چون خون جاری میشود
در نقطه ی ذوب سنگ خاره
وقتی استخوان ها می دانند که پوکیده اند
کلمه از هم میدرد، دو پاره میشود
و حقیقت را می گوید
تن به تمامی دهان می شود
این یک استعاره است
چگونه هجیمی کنی؟
خون را،آسمان را و خورشید را
نخست نام خودت را
نخستین نامیدنت را
نام نخست خودت را
نخستین کلامت را .
((مارگارت آتوود))
برچسب ها: مارگارت آتوود , اشعار مارگارت آتوود , اشعار شاعران خارجی , شعر عاشقانه
آن لحظه
كه پس از چندین سالكار سخت
و سفری دور و دراز
در میانه اتاقت می ایستی
در خانه ی نیم هكتاری ات در جزیره
نفسی از ته دل می كشی:
بالاخره رسیدم. این جا خانه من است "! "
درست در همان لحظه
درختان
بازوانشان را از گردا گرد تو برمی چینند
پرندگان آواز خود را پس می گیرند
صخره ها كمر می خمانند و فرو می ریزند
و هوا چون موجی پس می نشیند
ودیگر نمی توانی نفس بكشی
نجوا می كنند:
مال تو نیست هیچ چیز.
تو مهمانی بودی هر از چند گاهی
از تپه بالا می رفتی
پرچم بر قله ی آن می زدی
پیروزی ات را جار می زدی.
ما هرگز مال تو نبودیم
تو هرگز پیدایمان نكردی
همیشه بر عكس بود این .
((مارگارت آتوود))
برچسب ها: مارگارت آتوود , اشعار مارگارت آتوود , اشعار شاعران خارجی , شعر عاشقانه
.: Weblog Themes By Pichak :.


























