
گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت
سالها هست که از ديده ي من رفتي ليک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ايام ورقها زده است
زير بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خيالم اما
همچنان روز نخست
تويي آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردي و با دست تهي
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عيان مي بينند
زير خاکستر جسمم باقيست
آتشي سرکش و سوزنده هنوز
((حميد مصدق))
برچسب ها: حميد مصدق , اشعار حميد مصدق , شعر گرافی عاشقانه , شاعرانه آرام
تاريخ : پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ | 4:20 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























