
یک روز سبز می شود این دل کنار هم
با لحظه ها نفس بهنفس بیقرار هم
آنروز برف می چکد از چشمهای ماه
بر رد پای عاشق در انحصار هم
یلدای عشق و شور وشراب است هر نگاه
شعری بلند و دلکش و ما مِیْ گُسار هم
وقتی انار ِ چشم ِ مرا دانه می کنی
پیداست قلب عاشق و چشم انتظار هم
روزی که با حضور ِ تو پاشید سرنوشت
عطری به روی خاطره ها در دیار هم
عشقم مرا ببوس که با بوسه های سرخ
گلها شکفته می شود از شاخسار هم
بر عکس آخر عاقبت روزگار سرد
گرم است قلب عاشقمان در کنار هم
((مهشيد كاوه))
برچسب ها: مهشید کاوه , غزلسرا , اشعارمهشید کاوه , غزل معاصر
تاريخ : پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ | 0:53 | نویسنده : محمد شیرین زاده |
.: Weblog Themes By Pichak :.
























